دلتنگی
الان داشتم کامنت ها رو میخوندم خیلی لذت میبردم اونجایی که بهزاد نوشته دارم میرم پیش خانومی و روز بعد که ما پیش هم بودیم و کامنتهای زیبای شما اون شب بهزاد تا از راه رسیده بود اومده بود سر به وبلاگ زده بود
فرداش تعریف میکرد دیدم واقعا خوشحاله
حالا که منم دیدم واقعا و به تمام معنا احساسی شدم خیلی لذت بردم از داشتن چنین دوستانی
در پست قبلی هم که بهزادی خاطره رو نوشته بود (اصولا خاطره ها رو من خودم دوست دارم بهزاد تعریف کنه چون من اگه میخواستم بتعریفم همش ۲ خط میشد
) خیلی ها سوالاتی پرسیده بودن
گفتم ایندفعه سوالها رو هم جواب بدیم
پرسیده بودید چرا زود برگشتیم خونه چون هردوی ما مخصوصا بهزاد خیلی گرفتاره اون روز هم به زور مرخصی گرفته بود
از طرفی هم هی به من میگه برو درس بخون منم میگم کچل (کچل نیستا )من هی میخوام لجشو در بیارم اونم میزنه خطه خونسردی انگار نه انگار
آره دوستان اون عکس دستهای من و بهزاد بود ماییم
دیگه هیکل بهزاد خیلی بزرگتره از منه البته نه اینکه تابلو باشه ها خوب بالاخره اون مرده همه ما اینجوری هستیم نیستیم؟؟؟؟
آره خانواده ها در جریان ما هستند میدونید بچه ها رابطه ما یه چیزی بالاتر از دوستی
و پایین تر از ازدواجه همون نامزدی غیر رسمی
حله؟؟ بهزاد تند تند نمیاد چون گفتم که وقت نداره حالا دوباره معلوم نیست کی بتونیم همو ببینیم
همسر گلم تیر کنکور داره از بعد از عید هم میخواد نره سرکار بشینه درس بخونه
بچه ها خیلی براش دعا کنید
بریم سراغ اصل مطلب : اندازه کفش و پیرهن که دقیقا اندازشه
الهی من فداش بشم یاس عزیزم پرسیده بود مگه آقا بهزاد پیرهن میپوشه؟؟؟ (احتمالا این یاس عزیزمه)
فداش شم منو کشته آخه یه دفعه خودمو کشتم
تی شرت بپوشه. بهزاد خیلی رسمی لباس میپوشه اصلا نه لباس همه کاراش همینه
(قصدم تعریف نیست خدایی)تمام پیرهن هایی که داره آستین بلنده
البته تی شرت هم داره ولی نمیپوشه نه اینکه خجالت بکشه ها نه اصلا از پیرهن خوشش میاد ولی جالبه از کت و شلوار خوشش نمیاد
(در اون سرما فقط یه دونه پیرهن پوشیده بود)
فکر کنم حله تمام سوالات رو جواب دادم جز یکی که اونم بذارید بی جواب بمونه
داشتم لیست وبلاگها رو نگاه میکردم یه سوال به ذهنم خورد اینکه عشق چیه؟؟؟
شروع عشق چطوریه؟؟؟
این عشقه که به اصطلاح عاشقا راحت همه چیو تموم میکنند ؟؟؟؟
عشق اگه واقعا عشق باشه نتیجش اینه؟؟؟؟
بی خیال
بهزادم روزی که پیشم بودی و اون دستای داغت رو گرفته بودم
(گرچه آخر من سرما خوردم) بهترین روز عمرم بود که تا حالا تجربه کرده بودم خیلی دوستت دارم تو بهترینی زمانی که به قول تو عشقولی بودیم انگار داشتم خواب میدیم
بهزاد خیلی ساده میگم دوستت دارم چون بهترین و کاملترین جملست
آخرین نکته دوستان میگن شما ما رو دوست ندارید خبر نمیدید والا بلا ما دیگه هیچکسو خبر نمیکنیم جز غیر بلاگفایی ها پس ناراحت نشین
.jpg)